کودتای ۲۸ مرداد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 14 اسفند 1394
بازدید : 107
نویسنده : Taha nik

پیشینه

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضا به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. بی‌اقتداری نسبی شاه جدید و در حقیقت برپایی محدود و احیای اصول مشروطیت، به‌ویژه در سالهای ابتدایی، به تغییرات سریع در عرصه سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت بنیاد شده در زمان رضاشاه، مانند ارتش، دامن می‌زد.

 
خودروهای نظامی ارتش کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در تهران

در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضا، نخست وزیر حدود پانزده بار عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم الملک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم طرز فکر و پیروی از جنبشهای استقلال‌طلب و ضدامپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود و در ایران نیز نگاه ملی‌گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌کرد.

در سال ۱۳۲۷، جبهه ملی ایران با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی‌گرایانهٔ خویش مشترک بودند، تأسیس شد، پایه اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

در ۱۹۴۴ م. ملی‌گرایان در دکتر محمد مصدقِ ۶۵ ساله، که به علت مخالفتش با رضاشاه در زمان سلطنتِ او در تبعید به سر می‌برد، رهبر تازه‌ای برای خود یافتند. از دو نیروی محرک مصدق یکی دشمنی سیاسی با بیگانگان و دیگری کینه نسبت به نظامِ دیکتاتوری پهلوی بود. در اکتبر ۱۹۴۴ م. مصدق در نطق مجلس خود دربارهٔ موازنهٔ منفی این طرح را پیشنهاد کرد که تا نیروهای بیگانه در ایران وجود دارد نباید به هیچ دولت خارجی‌ای امتیاز استخراج نفت داده شود. در ۱۹۴۹ م. وی جبههٔ ملی را تشکیل داد که نهضتی بود متشکل از ملی‌گرایانِ بورژوا و روشنفکرانِ چپِ غیر توده‌ای و زمینداران و رؤسای قبایل و افرادِ طبقهٔ دینی (متشمل بر گروه متصعب افراطی راست) و بازرگانان، هر یک از این گروه‌ها برای خود دلیل خاصی برای ترسیدن از بازگشت دیکتاتوری سلطنتی داشت.[۶]

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دههٔ ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدیِ وزارت امور خارجه در کابینهٔ مشیرالدوله نیز، مصدق با آنچه بریتانیا منافع خود در ایران می‌دانست، به مخالفت پرداخته بود.

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصهٔ سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضا شاه از سلطنت ممکن شد. در نخستین انتخابات پس از رضا شاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملیمصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد بدون اجازهٔ مجلس دربارهٔ نفت با خارجی‌ها مذاکره کرده، به کشوری امتیاز دهد. یکی از نقاط مهم حیاتِ سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که تقلب‌های گسترده در آن، برخی ملی گرایان را بیش از پیش به هم نزدیک کرد. جبهه ملی توسط ۱۹ نفر از افراد روزنامه‌نگار و نمایندهٔ مجلس و فعال سیاسی مانند محمد مصدق، کریم سنجابی، حسین مکی و مظفر بقایی پایه‌گذاری شد که ورودشان به مجلس شورای ملی شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی سازی نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جوّ میهن پرستی و بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دستِ فدائیان اسلام زنگ خطر دیگری بود هم برای محمدرضا شاه، هم برای کسانی که خائن و مزدور بیگانه نامیده می‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست وزیر مقتول، سپهبد حاجعلی رزم آرا نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردنِ کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامهٔ اصلی دولت مصدق به اجرادرآوردن قانون «ملی شدن صنعت نفت» و برگزاری انتخابات آزاد بود. از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیاییها و میانجیگری امریکایی‌ها بی‌نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون و نیز اصلاح قانون انتخابات اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد. در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادنِ نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار به ترک ایران شدند.

 
حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق

دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین‌المللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند وبا صرف پول چهره‌هائی را که در آغاز نهضت ملی شدن نفت با مصدق همراه بودند، به مقابله با او کشاندند. هدف بریتانیا و شرکت نفت برکناری مصدق به صورتی دنیا پسند واز طریق مجلس و افزایش فشار داخلی بود.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با انجام رفراندم و اعلام حمایت مردم ازدولت و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که شاه و بریتانیا باید دست از اقدامات بظاهرقانونی بردارند و رو در رو مصدق را ساقط کند. در گام اول با انجام کودتای ۲۵ مرداد و دریافت فرامین سفید امضاء از محمدرضا پهلوی اقدام به صدور دستور عزل دکتر مصدق و نصب سپهبد زاهدی به نخست‌وزیری نمودند. در ۲۵ مرداد دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه و متوجه کودتای شاه گردید در برابر این کودتا مقاومت می‌نماید که منجر به فرار شاه به عراق می‌شود. در ۲۸ مرداد کودتایی که سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا طرح کرده بودند آغاز شد.

بریتانیا و آمریکا

طبق قرارداد ۱۹۳۳ شرکت نفت ایران و انگلیس، نفت ایران را انحصاراً در دستِ خود داشت. اما این فعالیتِ پر سود مدت‌ها مورد نظر شرکت‌های نفتی آمریکائی نیز بود و منتظر بودند که امکانی برای ورود به عرصه نفت ایران پیدا کنند.

در تحولات تاریخی دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس آمریکا نقش بسیار مهم ولی در عین حال متفاوتی بازی کردند؛ بزرگ‌ترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. پیشینه حضور بریتانیاییها در ایران موجب نفوذ آنها در لایه‌های مختلف اجتماع و سیاست ایران شده بود و به خطر افتادن منافع آنان در حقیقت منافعِ گره خوردهٔ برخی ایرانیها را نیز به خطر می‌انداخت. در مقابل، حضور آمریکاییها در ایران جدید بود؛ نفت ایران در اندازه‌ای نبود که برای آمریکا حیاتی باشد. به همین جهت نیز آمریکا تا سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) هوادار ملی شدن نفت ایران بود. مهمترین دلیلش افزایش بی‌سابقه کمکهای مالی دولت آمریکا در دوران نخست وزیری مصدق به ایران بود.

ولی انگلیسی‌ها برای همراه کردن آمریکایی‌ها در مورد کودتا سعی در قوی جلوه دادن احتمال به قدرت رسیدنِ کمونیستها داشتند[۷]. اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه آمریکا به خوبی نشان می‌دهد که آمریکاییها در ایران بیش از هر چیز نگرانیهای «ژئو استراتژیک» داشتند؛ این اسناد نشان می‌دهد که حضور دولت شوروی در همسایگی ایران، حساسیت ویژه‌ای در دولتهای آمریکا پس از جنگ جهانی (ترومن و آیزنهاور) ایجاد کرده بود. دست کم سه سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، آمریکاییها برنامه جامعی برای مقابله با «تهدید کمونیسم» در ایران داشتند.

اما یرواند آبراهامیان در کتاب خود این دیدگاه رایج را که کودتا را در چهارچوب جنگ سرد تحلیل می‌کند به چالش کشیده و در برابر آن شالودهٔ تحلیل خود را بر پایهٔ مناقشهٔ امپریالیسم_ناسیونالیسم و اقتصاد توسعه یافته_اقتصاد مبتنی بر صادرات مواد خام، قرار می‌دهد و در این راه از اسناد منتشر شدهٔ شرکت نفت بریتیش پترولیوم و وزارت خارجهٔ انگلستان بهره می‌برد.[۸]

در واقع کشمکش اصلی و حل ناپذیر میان ایران و انگلستان در مناقشهٔ نفتی بحث «کنترل» بود و آمریکا نیز از ابتدا در این زمینه با انگلستان همداستان بود. در این راستا سیاست دولت‌های آمریکا و انگلستان پذیرش ملی شدن «لفظی» صنعت نفت در نظر و تداوم کنترل ارسال نفت به بازارهای جهانی در عمل بود.[۹]

در دوران ریاست جمهوری ترومن، تلاشهای دولت محافظه کار چرچیل در بریتانیا برای همراه ساختن آمریکا در تغییر دولت ایران نتیجه نداد و اسناد منتشره نشان می‌دهد که برنامه آمریکا در این دوره مشروط به حمله شوروی یا به قدرت رسیدن حزب توده در ایران بوده‌است اما پس از روی کار آمدن دولت جمهوریخواه ژنرال آیزنهاور، سیاستهای آمریکا به سمت اقدام «پیشگیرانه» رفت و از این پس بود که پول و مأموران مخفی آمریکا به ایران سرازیر شدند.

روابط بریتانیاییها با درباریان، نظامیان و طبقه روحانی در ایران نیز کمک شایانی به برنامه‌های آمریکا می‌کرد و اسناد حاکی از آن است که برای همراه ساختن نمایندگان مجلس، روحانیون، افسران ارتش و روزنامه‌ها با کودتا علیه دولت مصدق پول در نظر گرفته شده بود. همچنین پیداست که سپهبد فضل‌الله زاهدی انتخاب آمریکا برای فرماندهی کودتا بوده و بسیاری از فعالیتهای پیش از کودتا را نیز، عاملین آمریکا و نه خود تیمسار زاهدی به انجام می‌رساندند. در سطح پایینتر، نقش نمایندگان بریتانیا و بویژه برادران رشیدیان پررنگتر بوده‌است که قادر بودند سران آشوب طلب و مردم عادی را با پول علیه مصدق بشورانند. تردیدی نیست که آمریکا و بریتانیا هر آنچه می‌توانستند برای سرنگونی دولت مصدق کردند اما شاید موفقیت ایشان بدون نقش آفرینی خود ایرانیها ممکن نمی‌شد.[۷]

دولت بریتانیا که در مقابله با مصدق حاضر به هر اقدامی شده بود توانست نظر دولت آمریکا را به شرکت در مقابله با مصدق در مقابل شریک کردن شرکت‌های آمریکائی در نفت ایران جلب کند. انتخاب دولت جمهوری‌خواه آیزنهاور در آمریکا نیز به این روند کمک کرد و سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور به طرح یک اقدام مشترک در ایران برای سرنگونی مصدق پرداختند. بریتانیا به دلیل نیاز به جلب مشارکت شاه و نیز به دلیل بسته بودن سفارت انگلستان در ایران نیازمند به همراه کردن آمریکا در کودتا بود.[۷]

سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، اسناد تازه‌ای را در ارتباط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر کرد که نشان می‌دهد دولت آمریکا قصد داشت در صورتی که کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق شکست بخورد، در ایران یک جنگ چریکی دامنه‌دار به راه بیندازد. این سند «بکلی سری» که در سال ۱۹۵۳ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا تنظیم شده، حکایت از آن دارد که آمریکا تا چه اندازه نگران آن بود که کودتا برای سرنگونی دکتر مصدق با ناکامی مواجه شود.[۱۰] این سند همچنین اثبات می‌کند که طرحی در جریان بود تا با افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و ایجاد یک نیروی چریکی ضد کمونیست در جنوب ایران، حرکتی برای بی‌ثبات کردن دولت مصدق آغاز شود.[۱۱]

دولت مصدق که با پافشاری برای در دست گرفتن کنترل کامل منابع نفتی کشور دشمنی دولتهای غربی را به جان خریده بود، سرانجام در ۱۹ ماه اوت سال ۱۹۵۳ برابر با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی توسط سرلشکر فضل‌الله زاهدی که از حمایت ایالات متحده برخوردار بود، سرنگون شد. کودتا علیه دولت مصدق پس از آن امکان‌پذیر شد که ابتدا دولت آمریکا طی عملیاتی موسوم به «عملیات آژاکس» ایران را در آشوب و هرج و مرجی فروبرد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد. در آن زمان دولت آیزنهاور در آمریکا نگران آن بود که این طرح به بیراهه کشیده شود و نیروهای حزب توده با بهره جستن از نا امنی قدرت را در دست بگیرند.

والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت به کاخ سفید اطلاع داد که سازمان سیا برای مقابله با این احتمال، آماده شده‌است تا در صورت شکست کودتا یک جنگ چریکی دراز مدت و دامنه‌دار علیه اعضای حزب توده و دیگر فعالان سیاسی در ایران به راه بیندازد.

اسمیت در این یادداشت نوشته‌است: «تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاه‌های گیرنده و فرستنده رادیویی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس برقرار کنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم می‌بینند.»

در همان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی که در آن زمان در اختیار آمریکا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود. به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح کردن ده هزار نفر کفایت می‌کرد. او می‌گوید که این تجهیزات می‌توانست در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسد. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران وتبریز همراه با محموله‌های مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد.

سیا طرحی هم برای اداره چریکهایش توسط هشت گروه سه نفره تهیه کرده بود. در عین حال، قرار بود ده‌ها هواپیمای آمریکایی هم در جنوبترکیه مستقر شوند و یک نیروی کوچک از نفرات و شناورهای آمریکایی هم قرار بود در نزدیکی بصره در جنوب عراق استقرار بیابند تا از پراکنده شدن کمونیستهای فراری در منطقه جلوگیری کنند.

ارتش آمریکا مصمم بود تا از یک پایگاه نظامی در ظهران واقع در عربستان سعودی هم سود بجوید. اما با پیروزی کودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دکتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.

مخالفان مصدق

 
شاه و زاهدی کمی پس از کودتا

اولین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخش‌های مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره ۱۷ به ویژه در مجلس با دکتر مصدق آشکار و پنهان مخلفت می‌کردند. شبکه بدامن دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا می‌کردند.

در ایران دوران کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جهانی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا، به ریاست شاپور ریپورتر که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغ‌پراکنی انگلیسی‌ها در ایران دکتر زنر از شبکه بدامن از نزدیکان خانم لمبتون قرارداشت که به‌ویژه برای همکاری با «شرکت نفت ایران و انگلیس» از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود.

گروه دیگر درباریان و وابستگانشان بودند. اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی از فعال‌ترین درباریان مخالف مصدق شدند.

در این میان شاه به وضوح در پاسخ به درخواست مخالفین، از لزوم برکناری دولت از روشهای قانونی سخن می‌گفت.[۱۲][۱۳]

در آغاز سال ۱۳۳۱، قوام السلطنه به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بخصوص خواهرش اشرف از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد.

با شدت گرفتن اختلافها بر سر وزارت جنگ، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ از قدرت کناره گرفت اما حمایت بی‌سابقه روحانیت به رهبری آیت‌الله کاشانی از مصدق باعث یک شورش عمومی بر ضد قوام شد. در نتیجه شاه او را برکنار کرده و مصدق در رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با ختیارات بیشتر به قدرت بازگشت. از این زمان سناتور زاهدی - بازنشسته ارتش - خود را به عنوان اپوزیسیون دولت مطرح کرد.[۱۲]

آیت‌الله کاشانی که در آغاز همراه مصدق بود بعد از رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با دکتر مظفر بقائی و حسین مکی و حائری‌زاده به مخالفان او پیوست.[۱۴]

عده‌ای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن سرتیپ افشارطوس، رئیس شهربانی، به رویارویی همه جنبه دو طرف انجامید. دولت به دستگیری و تعقیب مخالفان خود پرداخت و از سوی دیگر مخالفان به رهبری حسین مکی در مجلس، طرح استیضاح دولت را مطرح کردند. هواداران دولت نیز کاشانی را از ریاست مجلس برداشتند. در این زمان همچنان اکثریت نمایندگان مجلس هوادار دولت بودند ولی به گفته خود دکتر مصدق، این اکثریت شکننده بود و به همین دلیل او تصمیم به انحلال مجلس گرفت.[۱۵]

هواداران رژیم سابق ایران، محمد مصدق را به نقض قانون اساسی متهم و از برکناری او توسط محمدرضا پهلوی دفاع می‌کنند و کودتای ۲۸ مرداد را «قیام ملی» می‌نامند[۱۴]

نقش دربار

 
محمدرضا شاه و شعبان جعفری در حال تبادل نظر

شاه و خانواده سلطنتی و اطرافیان آنان در دربار از اقدامات محمد مصدق در محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از دخالت درباریان در امور حکومتی با توجه به سابقه خانوادگی محمد مصدق که از شاهزادگان قاجار بود ناراضی بودند و از این روی برای سلطنت سلسله پهلوی احساس خطر می‌کردند. آنان نیز با دولت بریتانیا در مقابله با دکتر مصدق همسود بودند.

در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاشاه و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، که از سال۱۸۹۳ میلادی/ ۱۳۱۰ ق. یعنی از سه سال قبل از قتل ناصرالدین شاه به وسیله سِر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) اداره می‌شد، نقش اصلی و تعیین کننده داشت.[۱۶][۱۷]

سِر اردشیر ریپورتر (اردشیر جی) مجری دستورهای وزیر جنگ وقت بریتانیا، یعنی سِر وینستون چرچیل، بود. بعدها چرچیل، به عنوان نخست وزیر وقت بریتانیا، نقش سرنوشت سازی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایفا کرد.

در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حوادث بعدی آن سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران، به ریاست شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر ریپورتر - اردشیر جی) که به عنوان رئیس شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت.[۱۸][۱۹][۱۷]

مصدق به صورت یک شخصیت محبوب و بین‌المللی درآمده بود و شاه نیز از همین مسئله هراس داشت.[۲۰][۱۷] هراس از تشکیل یک حکومت جمهوری، همان چیزی که در پشت جلد قرآن از مصدق بر عدم آن سوگند گرفته بود که در هر شرایطی به این کار دست نزند.

این هراس بعد از چند اتفاق و رویداد مهم از جمله درگیری احزاب در ۲۳ تیر و رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به او هشدار داد تا کار را تمام کند. کاری به نام «برکناری محمد مصدق» که برادران دالس (جان فاستر دالس و آلن دالس) که در دولت آیزنهاور به عنوان وزیر خارجه و رئیس سیا حاضر شدند به عنوان مهره‌های طرف مشورت انگلیس به آیزنهاور یادآوری کنند که آماده نجات ایران از دامن کمونیسم باشد. آنها همچنین به چرچیل نیز خبر دادند که آماده کودتا باشد. رهبری عملیات به عهده افسری با تجربه به نام کرمیت روزولت گذاشته شد. روزولت در آن زمان ۳۷ ساله و رئیس بخش آسیا- خاور نزدیک سازمان سیا بود.

او با یک پرواز به بیروت رفت و از آنجا با اتومبیل از طریق بیابان‌های سوریه و عراق با نام مستعار «جیمز لاکریج» وارد ایران شد. در آن زمان همه چیز برای اجرای این برنامه آماده بود. حزب توده که ارتباطاتی با نزدیکان دکتر مصدق برقرار کرده بود، از چند هفته پیش خبر وقوع یک کودتای نظامی را به دست آورده و گزارش کرده بود.

تاخت و تاز احزاب مختلف در تهران، ناسزاگویی مطبوعات وابسته به دربار از جمله روزنامه داد عمید نوری به مصدق، وقایع سی تیر ۱۳۳۱ و برکناری قوام، حمله مطبوعات بین‌المللی طرفدار انگلیس به مصدق و درگیری و زورآزمایی او با شرکت نفت انگلیس (B.P) و عدم صادرات نفت ایران و مسدود شدن اعتبارات بین‌المللی و بروز سایر مشکلات از دکتر مصدق یک سیاست‌مدار منزوی ساخته بود. او تلاش می‌کرد تا اقتصاد بدون نفت ایران را شکل دهد و بر پایه گرفتن مالیات از صاحبان صنایع و بازاریان این هدف را به انجام برساند. اما با سنگ اندازی‌های بسیار در این جریان نتوانست اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. تا قبل از پروژه کودتا اشرف پهلوی که با فشار مصدق، از ایران خارج شده بود، در پاریس بعد از دیدار با جان فاستر دالس و اسدالله رشیدیان و گرفتن پیغام با نام خانوادگی «شفیق» وارد ایران شد و طی ملاقاتی مخفیانه با محمد رضا شاه به وی اطلاع داد که غرب از وی در برابر مصدق و کمونیستها حمایت می‌کند. بعد از اطلاع مصدق از بازگشت اشرف، وی عکس العمل تندی نشان داد و به شاه اعلام کرد که اگر خواهر شاه خاک ایران را تا بیست و چهار ساعت ترک نکند وی را زندانی و دادگاهی خواهد کرد. اشرف در پی عکس العمل تند مصدق دوباره از ایران خارج شد. در همین حال ژنرال نورمن شوارتسکف، با مبالغی پول نقد به بهانه مأموریت در لبنان و مصر و پاکستان وارد ایران شد و با شاه ملاقات کرد.

رابط انگلیسی یعنی شاپور ریپورتر نیز با شاه ملاقاتی داشت و از طریق او به شاه پیام داده شد که آمریکا و انگلستان قصد کودتا دارند و وحشتی از این کار ندارند. شاه با تکان دادن سر با قصد آنان موافقت کرد. در آن دیدار مهم ژنرال نورمن شوارتسکف به شاه اطلاع داد که افسر جوان فرمانده کودتا (روزولت) نیز قصد دیدار با او را دارد. شاه اظهار نگرانی کرد و درخواست کرد که این دیدار محرمانه باشد تا دیگران به این قضیه پی نبرند و به مصدق گزارش ندهند. دیداری که بعدها در یک شب در اتومبیل روی داد و روزولت زیرپتویی پنهان و در همان حال با شاه مذاکره کرد.

دستور کودتا از طرف چرچیل و آیزنهاور صادر شده بود. اولی به خاطر انتقام ملی شدن صنعت نفت و دومی به خاطر ترس از حاکم شدن کمونیسم بر ایران، خلع دکتر مصدق به وسیله انجام کودتا یک بار هم قرار بود در سال ۱۳۳۱ بیفتد. اما مصدق متوجه شد و با تعطیل کردن سفارت انگلیس در تهران و اخراج تمام دیپلمات‌های انگلیسی، این برنامه را ناکام گذاشت. غروب روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ گروهی از افسران سیا در ویلای امنی در تهران گردهم آمدند. قرار بود در نیمه شب آن روز رمز عملیات آژاکس با عنوان «حالا دقیقاً نیمه شب است» به صورت رمز از رادیو بی‌بی‌سی اعلام شود. عملیات آژاکس در ۴ مرحله انجام می‌شد:

  1. تبلیغات منفی در مساجد، جراید، خیابان‌ها توسط شبکه بدامن علیه مصدق به خاطر روابط نزدیکانش با حزب توده و شوروی.
  2. خلع مصدق از نخست وزیری با فرمان شاه.
  3. تظاهرات گروه‌های از مردم به نفع شاه و سلطنت.
  4. ظاهر کردن پیروزمندانه سرلشکر زاهدی به عنوان نخست وزیر جدید از سوی شاه.

کودتای ۲۵ مرداد

نوشتار اصلی: کودتای ۲۵ مرداد

نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری بود. اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات آمریکائی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد. شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمان‌ها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضاء کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.

فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زره‌پوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.

صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.

کودتای ۲۸ مرداد

 
تانک‌سواری شعار دهندگان ضد مصدق در تهران، مرداد ۱۳۳۲
 
شعبان جعفری در جریان کودتا
 
شعبان جعفری در حال کتک‌زدن طرفداران جبهه ملی در مرداد ۱۳۳۲
 
سرگرد محمود سخایی رئیس کل شهربانی کرمان و از هواداران مصدق که در روز ۲۸ مرداد سال ۳۲ در کرمان به طرز فجیعی کشته شد و بدنش را مثله کردند
 
اعلام تنفر شعبان جعفری در رابطه با توده‌ای‌ها در یک جلسه دادگاه

رئیس دفتر تیمسار فضل‌الله زاهدی که از اعضای سازمان نظامی مخفی حزب توده بود، برنامه کودتا را سه روز قبل از کلیدخوردن کودتای ۲۸ مرداد به حزب توده ایران اطلاع داده بود.[۲۱] از این روی حزب توده شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستان‌ها به نفع محمد مصدق کرد. در این بین گروهی نیز به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیس‌جمهور شدن مصدق را مطرح کردند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت می‌دانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.

از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند.

نهضت ملی‌شدن نفت

دربار

محمدرضاشاه پهلوی
ثریا اسفندیاری

 
نخست‌وزیران

احمد قوام
محمد ساعد
حاجیعلی رزم‌آرا
حسین علاء
محمد مصدق
فضل‌الله زاهدی
حسین علا
منوچهر اقبال
علی امینی

چهره های مهم

محمد مصدق
سید ابوالقاسم کاشانی
مهدی بازرگان
محسن پزشکپور
محمدرضا عاملی تهرانی
مجتبی نواب صفوی
کریم سنجابی
علی شایگان
حسین مکی
عباس خلیلی
اللهیار صالح
سرتیپ افشارطوس
حسین فاطمی
احمد زیرک‌زاده

کاترین لمبتون
تیمور بختیار
خلیل ملکی
مظفر بقائی
اسدالله رشیدیان
اسکندر آزموده
شعبان جعفری
نعمت‌الله نصیری
شاپور ریپورتر
کرمیت روزولت
نورمن شوارتسکف
سیدضیاءالدین طباطبائی

احزاب و گروه‌ها

سیا
ام آی ۶
جبهه ملی ایران
حزب پان ایرانیست
حزب توده ایران
حزب ملت ایران
حزب ایران
حزب سومکا
حزب دموکرات
فدائیان اسلام
شرکت نفت ایران و انگلیس

وقایع مهم

صنعت نفت ایران
ایران جنگ جهانی دوم
کمیسیون مخصوص نفت
ملی شدن صنعت نفت
قرارداد دارسی
قرارداد ۱۹۳۳
قرارداد گس-گلشائیان
قرارداد کنسرسیوم
رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱
رویداد ۹ اسفند ۱۳۳۱
انحلال مجلس
کودتای ۲۸ مرداد

 
 
خودرو فضل‌الله زاهدی (سیاه رنگ) در خلال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که توسط خودروهای نظامی اسکورت شده‌است.

با شروع تظاهرات، گروه‌هایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در آمریکا نشان می‌دهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل‌الله زاهدی مخفی شده یا به آمریکاییها پناه برده بودند.

چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان و روزنامه‌های هوادار مصدق را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش «شاهدوستان» و «کمونیسم ستیزان» در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند.

روایتهای متعددی از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شده‌است: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری بموقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با نا امیدی مصدق و یارانش، نمونه‌هایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخست وزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانه‌اش جان به در برد.

عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابان‌های تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابان‌ها در کنترل اوباشی بود که به طرفداران مصدق حمله می‌کردند. دفترهای احزاب و نشریات طرف‌دار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد. منزل دکتر مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخست‌وزیری داد و در خانه همسایه‌اش پناه گرفت. اوباش و نظامیان به غارت منزل دکتر مصدق پرداختند. میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد مأموران آمریکائی مخفی بود از مخفیگاه به در آمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده «تبدیل کودتا به ضد کودتاً را در روزهای گذشته می‌داد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد.»

 
دو سرباز ارتش در حال شلیک به خانه دکتر محمد مصدق.
 
خروج دکتر محمد مصدق از منزل به وسیله نردبان، مصدق روز بعد در باشگاه افسران مقر اردشیر زاهدی، خود را تسلیم کرد.

پس از کودتا

 
سرلشکر زاهدی در میان کودتاچیان

« من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم. مصدق باید ۳ سال حبس شود و بعد هم از دهکده‌اش خارج نشود. حسین فاطمی هم اگر پیدایش کنم اعدام خواهم کرد. »

بخشی از سخنان محمدرضا پهلوی در دیدار با کرملیت روزولت در ۱ شهریور ۱۳۳۲[۲۲]

از نخستین دقایق صبح روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ مأمورین فرمانداری نظامی، رکن دوم و اداره کل شهربانی دست به بازداشت عده زیادی از همکاران محمد مصدق، اعضاء جبهه ملی، نمایندگان مستعفی و روزنامه‌نگاران و اعضاء حزب توده زدند. از طرف سرلشکر فضل الله زاهدی اعلامیه‌ای صادر و متذکر شد «در حفظ جان دکتر مصدق از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نخواهد شد. از این رو مقتضی است ظرف ۲۴ ساعت خود را به شهربانی معرفی نماید. » زاهدی فرمانده کودتا به محمدرضا شاه تلگرافی زد و از وی خواست تا به ایران باز گردد، شاه نیز در جواب فضل الله زاهدی اعلام کرد بی درنگ به ایران باز می‌گردد. در روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد. همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمت‌الله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند. پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامه‌های حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد.[۲۲]

پس از کودتا سرلشکر زاهدی امور دولت را در دست گرفت. دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت.[۲۳]مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. کمک‌های مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه مؤثر افتاد.

کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در سخنرانی خود گفت:

«در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجّهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پس‌رفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد، مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد.»
 
چهره محمدرضا پهلوی در پوستری که در ناآرامی‌های ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط هواداران حمل می‌شد.
 
محمدرضا پهلوی با خبرنگاران پیش از بازگشت به ایران (پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲)
 
منزل دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت، هنگام حملات ارتش شاهنشاهی ایران در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
 
خبر برگشت شاه به ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد در یک نشریه انگلیسی زبان-ترجمه: شاه بازمی‌گردد، کودتای نظامی دولت مصدق را باژگون کرد.

موسی مهران محافظ دکتر مصدق در رابطه با گلوله‌باران منزل دکتر مصدق می‌گوید:

تمام دیوارهای خانه دکتر مصدق گلوله خورده بود و می‌خورد و صدای مهیبی می‌داد تا یکی از گلوله‌ها وارد اتاق می‌شود، آقای دکتر صدیقی گفت: آقا اجازه بدهید از اتاق خارج شویم اما دکتر مصدق گفت فقط تختم را جا به جا کنید.[۲۴]

سرانجام ملّیون

شاه بر خلاف قانون که محاکمه نخست وزیر را تنها توسط دیوان عالی کشور مجاز می‌شمرد، محمد مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم کرد. در جریان برگزاری دادگاه تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف کشور در دفاع از وی سرکوب شد. وی پس از پایان زندان به روستای احمدآباد تبعید شد. شاه پس از مرگ وی گفت: «زنده و مرده‌اش در احمدآباد» و بدین ترتیب در دفن وی در قبرستان ابن بابویه جلوگیری شد. محمد مصدق در روزهای آخر عمر خود در این باره می‌گوید:

کمونیسم را بهانه کرده‌اند که نفت ما را ۱۰۰ سال دیگر هم غارت کنند. دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر ۲ زرهی آن را تحمل کردم. روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۵ که مدت آن خاتمه یافت به جای این‌که آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم و عده‌ای سرباز و گروهبان مأمور حفاظت من شدند. اکنون که سال ۱۳۳۹ خورشیدی هنوز تمام نشده مواظب من هستند و من محبوسم و چون اجازه نمی‌دهند بدون اسکورت به خارج [قلعه] بروم در این قلعه مانده‌ام و با این وضعیت می‌سازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم.[۲۵][۲۶]

  • دکتر فاطمی (وزیر امور خارجه دولت مصدق) و کسی که پیشنهاد اولیه ملی شدن صنعت نفت را ارائه کرده بود نیز توسط دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در حالیکه بیمار بود تیرباران شد.[۲۷][۲۸]
  • امیرمختار کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش که از شاه و بستگانش انتقاد کرده بود نیز در زندان لشکر دو زرهی (محل حبس و شکنجه زندانیان سیاسی پس از کودتا) زنده به آتش کشیده و کشته شد.[۲۹]
  • سرهنگ سخایی رئیس شهربانی کرمان توسط وابستگان بقایی کشته شد.[۳۰]

از میان یاران مصدق، فقط دکترفاطمی اعدام شد. او خواهان تشکیل جمهوری گردیده و پس از کودتا در یکی از مخفیگاه‌های حزب توده پنهان شد و از اتحاد میان حزب توده و جبهه‌ملی دفاع می‌کرد. حزب توده با رفتاری به‌شدت خشونت‌آمیز روبه‌رو شد:[۳۱]

بین سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۳۵ رژیم، ۱۱ تن از اعضای این حزب را در زندان به قتل رساند، ۳۱ نفر از آنها را اعدام کرد، ۵۲ نفر دیگر را گرچه به اعدام محکوم نمود بعدها آنرا به حبس ابد کاهش داد، ۹۲ نفر را به حبس ابد محکوم کرد که عمدتاً زمانی آزاد شدند و ۱۰۰ نفر را نیز به حبس از ۱ تا ۱۵ سال محکوم ساخت.[۳۱]

به‌طورکلی، رفتار رژیم ایران با جبهه‌ملی ملایم ولی با حزب توده بسیار خشن بود. مصدق و بیشتر وزرای کابینه و افسران نظامی مورد اعتماد وی با احکام حبس درحدود سه‌سال مواجه شدند. دادگاه شدیداً سیاسی مصدق باعث دردسر زیادی برای رژیم شد؛ به‌جای آن‌که دادگاه نظامی او را محاکمه نماید، مصدق دادگاه را به محاکمه کشید.[۳۱]

محاکمه فعالان سیاسی در دادگاه‌های نظامی ارتش تا پایان سلطنت پهلوی ادامه یافت.

  • برادران قشقایی (ناصر قشقایی، خسرو قشقایی، محمد حسین قشقایی) سناتور و نماینده مجلس شورای ملی بودند، پس از کودتای ۲۸ مرداد تنها حامیان دکتر مصدق بودند که همراه با ایل قشقایی به مقابله جدی با دولت کودتا برخاستند که پس از ۳ ماه مقاومت و محاصره شیراز به خاطر خیانت برخی از خوانین، قشون برادران قشقایی متفرق شد و برادران قشقایی حاضر به مصالحه با شاه نشدند و لذا به مدت ۲۵ سال تبعید شدند.
  • تیمسار ریاحی رئیس ستاد به ۳ سال زندان محکوم گردید.[۳۰][۳۲]
  • مهندس احمد زیرک‌زاده پس از ۲ سال و نیم فرار سرانجام دستگیر و پس از تحمل شش ماه زندان آزاد گردید.[۳۰][۳۲]
  • دکترعلی شایگان استاد دانشگاه و نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، به دو سال زندان محکوم گردید و پس از آزادی به مجبور به خروج از ایران و اقامت در آمریکا گردید.[۳۰][۳۲]
  • حیدر رقابی (متخلص به هاله و سراینده ترانه مرا به بوس) ترانه سرا و مبارز سیاسی و رهبر سازمان سربازان جبهه ملی ایران در سالهای ۳۲ الی ۳۴ بصورت متناوب به زندان افتاد و سرانجام مجبور بهترک ایران و اقامت در آمریکا گردید.[۳۰][۳۲]
  • کریم سنجابی قاضی اختصاصی ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده نفت ایران و انگلیس، و نماینده مردم کرمانشاه در مجلس دوره هفدهم، پس از ۱۹ ماه فرار و چند ماه حبس سرانجام باتوجه به موقعیت بین‌المللی و با وساطت سناتور والاتبار آزاد گردید.[۳۰][۳۲]
  • مهدی آذروزیر فرهنگ دولت ملی مصدق و بنیانگذار طب داخلی ایران به مدت ۶ ماه زندانی شده وسپس ممنوع‌الکار در دانشگاه گردید.[۳۰][۳۲]
  • جهانگیر حقشناس وزیر راه پس از کودتا به مدت ۲ سال زندانی گردید و از خدمات دولتی منفصل گشت.[۳۲]
  • سید باقر کاظمی وزیر امور خارجه و سفیر ایران در فرانسه پس از کودتا استعفاء داده و به ایران بازگشت و به مدت یک سال در زندان بود پس از زندان نیز برای مدتی تبعید گردید.[۳۰][۳۲]
  • سید محمد علی کشاورز صدر استاندار گیلان و مسوول ملی کردن شیلات و استاندار اصفهان در زمان کودتای ۲۸ مرداد، پس از کودتا دستگیر و به مدت ۸ ماه زندانی بود.[۳۰]
  • کاظم حسیبی نخستین دانش‌آموخته ایرانی پلی تکنیک پاریس، نایب رئیس مجلس شورای ملی دوره هفدهم بود که پس از ۱۹ زندگی مخفیانه دستگیر و به یک سال حبس و محرومیت دایمی از فعالیت‌های اجتماعی محکوم گردید.[۳۰][۳۲]
  • محمدحسن شمشیری پس از کودتا دستگیر و به خارک تبعید گردید.[۳۰][۳۲]
  • عبدالله معظمی ریاست مجلس شورای ملی دوره هفدهم و استاد دانشگاه تهران، او بعد از کودتا به زندان و تبعید محکوم گردید و از دانشگاه اخراج شد.[۳۰][۳۲]
  • شاپور بختیار معاون وزیر کار. بعد از چند ماه اختفا دستگیر و زندانی شد.[۳۰][۳۲]
  • داریوش فروهر از رهبران جنبش پان ایرانیست و حزب ملت ایران بعداز چند ماه فرار سر انجام دستگیر و زندانی گردید.[۳۰][۳۲]
  • غلامحسین صدیقی بنیانگذارمؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (دانشکده علوم اجتماعی بعدی) و بنیانگذاران کنگرهٔ هزاره ابو علی سینا، پدر علم جامعه‌شناسی ایران و وزیر کشور دولت ملی دکتر مصدق -۲ سال زندان.[۳۰][۳۲]
  • محمود نریمان نماینده مجلس شورای ملی دوره هفدهم، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مدت ۶ ماه زندانی بود و سپس به جنوب تبعید گردید.[۳۰][۳۲]
  • احمدرضوی نایب رئیس مجلس هفدهم و استاد دانشگاه- به ۱۰ سال زندان وانفصال از خدمت در دانشگاه محکوم گردید و پس از از آزادی به خارج از ایران رفت.

تأثیر کودتا بر روابط ایران و آمریکا

برخی معتقدند که کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امور خارجهٔ آمریکا در جلسه‌ای با حضور شماری از ایرانیان از جمله هوشنگ امیراحمدی در سخنرانی خود گفت:

در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش مؤثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر مردمی ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجهند ولی آن کودتا آشکارا باعث پس‌رفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحتند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد. [۳۳][۳۴]

همچنین باراک اوباما در دیدار سه روزه از کشورهای عربستان سعودی و مصر (۱۲–۱۵ خرداد ۱۳۸۸) (۲–۵ ژوئن ۲۰۰۹) در نطق از پیش تنظیم شده خود در قاهره اذعان کرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کار آمریکا بوده‌است و در این رابطه گفت:

این موضوع منشاء تنش بین ایالت متحد و جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. ایران خودش را به قسمی در مخالفت با کشور من تعریف کرده‌است، و براستی تاریخچهٔ آشوبناکی بین وجود دارد. در میانهٔ جنگ سرد، ایالات متحد، در براندازی دولت دموکراتیک انتخاب شدهٔ ایران، نقش بازی کرد. از زمان انقلاب اسلامی، ایران در گروگان‌گیری و خشونت علیه سربازان و مردم عادی ایالات متحد، نقش بازی کرده‌است. این تاریخچه به خوبی شناخته شده‌است. به جای اینکه این تاریخچه در گذشته بماند، من برای رهبران و مردم ایران این موضوع را روشن کرده‌ام که کشور من برای جلوتررفتن آماده‌است.[۳۵]

خانم کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در روز چهارشنبه، ۴ آبان ۱۳۹۰/ ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱، در دو مصاحبه اختصاصی مفصل و جداگانه با دو شبکه فارسی زبان، BBC فارسی و بخش فارسی صدای آمریکا، به گفتگوی مستقیم با مردم ایران پرداخت. خانم کلینتون، با یادآوری پوزش خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین آمریکا، از مردم ایران به خاطر نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بار دیگر از این واقعه ابراز تأسف کرد.[۳۶]

اعتراف سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده، (سیا) به دست داشتن در کودتای ۲۸ مرداد

 
فرمان شاه مبنی بر انتصاب فضل‌اله زاهدی به مقام نخست وزیری (دستور شاه برای کودتا)

در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادنِ نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد.[۳۷][۳۸][۳۹]

در اسنادی که از طبقه‌بندی محرمانه خارج شده‌اند ارجاعاتی به رمز آژاکس (رمز عملیات آمریکایی‌ها در کودتای ۲۸ مرداد که از نام شویندهٔ ایجکس شرکت کولگیت-پالمولیو گرفته شده است) وجود دارد.[۴۰] این اسناد از جمله شامل پرونده‌های کاری کرمیت روزولت، (مأمور اطلاعاتی ارشد آمریکا در خاورمیانه و ایران) که در روزهای منتهی به کودتا در تهران به سر می‌برد نیز هستند.[۴۱] این اسناد که در آرشیو امنیت ملی آمریکا و نیز مجله فارین پالیسی منتشر شدند، بر اساس قانون «آزادی دسترسی به اطلاعات» در ایالات متحده در اختیار همگان قرار گرفت. این اسناد بخشی از یک مجموعه سند و گزارش بزرگ‌تر به نام «نبرد ایران» اند که توسط تاریخ‌نگاران سازمان سیا و صرفاً برای مصرف داخلی در اواسط دهه هفتاد میلادی تدوین شده‌اند.[۴۲]

این سند نخستین بار در سال ۱۹۸۱ منتشر شده بود، اما بخش‌های مهم آن از جمله بخش سوم موسوم به «اقدام پنهان» که در واقع تشریح عملیات کودتا است، به علاوه همه اشارات مستقیم به «تی‌پی‌آژاکس» (TPAjax) که اسم رمز عملیات بود، در دسترس عموم قرار نگرفته بود.[۴۲]

مجله «فارین پالیسی» در حاشیه انتشار این اسناد آورده «سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای تحقق اهداف خود در اجرای کودتا، پروژه‌ای چندلایه و پیچیده را هم‌زمان به پیش بردند: استفاده از ماشین پروپاگاندای خود برای تخریب وجهه سیاسی محمد مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و در نهایت به راه انداختن راه‌پیمایی‌ها و اعتراضات خیابانی.» بخشی از اسناد سیا دربارهٔ ایران که به مقطع کودتا مربوط می‌شوند در دهه ۱۹۶۰ از میان رفته‌اند، سیا ادعا می‌کند در بایگانی‌های امن خود جای کافی برای نگهداری آنها نداشته است. سیا در مقدمه یکی از سندهای متعلق به سال ۱۹۵۴ است می‌نویسد: «در پایان ۱۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمی‌تواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد.» «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت و شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاست‌هایی سازنده اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولت‌های غربی بتوانند دربارهٔ بازار نفت با آن به توافق برسند.[۱۴]

در جریان این افشاسازی‌ها، بریتانیایی‌ها از آمریکایی‌ها خواستند فقط اسنادی را منتشر کنند که در آن به نقش سازمان جاسوسی بریتانیا (MI6) در این کودتا هیچ اشاره مستقیمی نشده باشد.[۴۲][۴۳]

عذرخواهی سران آمریکا و بریتانیا

در سال ۲۰۰۰، مادلین آلبرایت به تأیید نقش‌آفرینی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ایران پرداخت.[۴۴]در سال ۲۰۰۹ نیز، باراک اوباما نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را تأیید کرد[۴۵] بااین حال هیچ‌کدام از مسوولین این کشور تا کنون به عذرخواهی رسمی از مردم ایران، برای این کودتا، نپرداخته‌اند، ولی لحن باراک اوباما و مادلین آلبرایت به عذرخواهی نزدیک بود.[۴۶][۴۷] جک استراو، وزیر اسبق امور خارجه بریتانیا، تنها مقام رسمی این کشور بود که در طول این سال‌ها با اشاره‌ای گذرا به نقش این کشور در کودتای ۲۸ مرداد، آن را از موارد بارز مداخله بریتانیا در امور داخلی ایران خواند.[۴۳]

بازتاب کودتای ۲۸ مرداد در انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده

برنی سندرز، نمایندهٔ حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده، در مناظرهٔ خود با هیلاری کلینتون (نامزد حزب دموکرات) در ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۶، در اشاره به دخالت‌های بی‌جای آمریکا در ساقط‌کردن دولت‌های کشورهای دیگر، به دولت محمد مصدق اشاره کرد:

... ولی این مورد جدیدی نیست. این دخالت به پنجاه یا شصت سال پیش برمی‌گردد؛ جایی که ایالات متحده در ساقط‌کردن دولت‌ها دست داشت. یکی از این موارد، ساقط‌کردن دولت مصدق در ۱۹۵۳ میلادی بود. هیچ‌ فرد [آمریکایی] مصدق را نمی‌شناسد؛ او نخست‌وزیر منتخب ملت ایران بود. او به خاطر منافع ایالات متحده و بریتانیا، از قدرت به زیر کشیده شد؛ و نتیجهٔ آن، دیکتاتور شدن شاه ایران بود؛ و سپس شما انقلاب ایرانی‌ها را دارید و در نهایت به جایی رسیدیم که الان هستیم. نتایج غیرخواسته و غیرمترقبه...[۴۸]

طرح دریافت زیانِ کودتای ۲۸ مرداد

در ۵ شهریور ۱۳۹۲ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران با دو فوریت طرحی موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی، دولت را به پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت از آمریکا و بریتانیا در ارتباط با کودتای ۲۸ امرداد علیه دولت محمد مصدق ملزم خواهد کرد. از مجموع ۲۱۷ نماینده حاضر درمجلس ایران، ۱۷۳ نماینده به دو فوریت طرح پیگیری حقوقی و سیاسی دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸امرداد رای موافق، ۱۶ نماینده رأی مخالف و ۱۱ نمایده رأی ممتنع دادند. در صورت تصویب این طرح دو فوریتی، هیئتی با حضور وزیر امور خارجه ایران برای بررسی و پیگیری خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل می‌شود. به این ترتیب دولت ایران به ریاست رئیس جمهور حسن روحانی، که اعلام کرده درصدد بهبود روابط خارجی خود با کشورهای جهان است، احتمال دارد از سوی مجلس ملزم به پیگیری دریافت خسارت ناشی از کودتای ۲۸ مرداد شود.[۴۹][۵۰]

محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران سال ۱۳۸۸ در اقدام مشابهی با تصویب دو فوریت طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعلام کرده بود که قصد دارد خسارت‌های جنگ جهانی دوم به ایران را که ناشی از «اشغال ایران توسط متفقین» خوانده بود، از بریتانیا، آمریکا و روسیه مطالبه کند اما پس از اعلام این قصد، انجام اقدامی از سوی ایران گزارش نشد.[۴۹][۵۰]

 
تمبری که در سال ۱۳۵۲ و به مناسبت بیستمین سالگرد رستاخیز ۲۸ مرداد (کودتای ۲۸ مرداد) توسط پست رژیم شاهنشاهی ایران منتشر شد.

یادبود

در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت دکتر محمد مصدق سرنگون شده و فضل الله زاهدی خود را به عنوان نخست وزیر ایران معرفی کرد.

تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم این روز را به عنوان یک جشن ملی با نام «قیام ۲۸ مرداد» گرامی می‌داشت. بلافاصله پس از انقلاب آنرا با نام «کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد» در تقویم ثبت کردند.

برخی از پژوهشگران غربی چون مارک گازیورسکی[۵۱] و استیفن کینزر و برخی از مأموران امنیتی غربی چون دونالد ویلبر (طراح نقشه براندازی) و کرمیت روزولت (طراح نقشه براندازی) و وودهاوس (طراح نقشه براندازی) دربارهٔ نقش آمریکا و انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تأکید دارند.

منبع شناسی روند عملیات نظامی کودتای ۲۸ مرداد

اسناد خارجی

یکی از کتاب‌ها «اسناد سخن می‌گوید» ترجمه محمدعلی رجائی و مهین سروری است این کتاب در مورد اسناد وزارت خارجه آمریکا در بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ حاوی ۵۰۴ سند می‌باشد.[۵۲] کتاب دیگر کتابی است که مارک گازیورسکی از دانشگاه جرج واشینگتن از بین اسناد CIA و از آرشیو امنیت ملی آمریکا گردآوری کرده است.

نویسندگان ایرانی
  • کالبد شکافی توطئه - دکتر ابراهیم یزدی - انتشارات قلم۱۳۸۱
  • راز پیروزی کودتا - محمدجعفر محمدی - انتشارات اختران ۱۳۸۵
  • خاطرات من -حسینقلی سر رشته -ناشر مؤلف -۱۳۶۷
  • نا گفته‌هایی پیرامون فروریزی حکومت مصدق - دکتر ماشاء الله ورقا- انتشارات بازتاب نگار-۱۳۸۴
سرهنگ ماشاء الله ورقا عضو ارشد شهربانی و سرهنگ سررشته عضو اطلاعات ارتش بودند.

 

 


آپلود عکس

:: موضوعات مرتبط: تـــاریخی , مــشاهیر و انسان های معروف , ایرانی اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: کودنای 28 مرداد ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








وبسایتی آموزشی_سرگرمی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان old untold history و آدرس oldcastle.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 2606
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آپلود عکس آپلود عکس آپلود عکس آپلود عکس

RSS

Powered By
loxblog.Com
آپلود عکس">